چیزی شبیه باران
چشمهایم را بستم
توی دلم شمردم
یک
دو
سه
چشمهایم را باز کردم
همه چیز محو شد
حتی خاطرات خیست
یاد گرفتم جادوگری کنم
Post a Comment
No comments:
Post a Comment