Friday, October 20, 2006



شمعدانی ها
باران خورده
بر آستین پنجره
رنگ خاک
چهره دیوارها ی
انباشته از هندسه خورشید
میهمانی خاطره ها
در بهت ی تاریک و
همهمه ی گنگ
از سترگ دیوارهای سنگی
و نوای ساز شبگرد
از پرسه های خواب الود
در کوچه بامها

ابرها می آیند
من و تو
خشت می زنیم
خانه مان
آسمان ها ا ست
پولک لباس ت
بوسه همه ستاره های
به گل نشسته در باغجه
و روشنای
شب افروز مهربان ماه
بهشت ، اما
!بی باران

No comments: